کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

دلتنگی....

بچه بودیم از آسمان باران می آمد   بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!!

 

 بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن   بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه

 

بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم   بزرگ شدیم تو خلوت

 

بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست  بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه

 

بچه بودیم اگه دلمون می شکست با یه آبنبات دلمونو بدست می آوردن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد