کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

تو را راندم....ولی...


تو را با اشک و خون از سینه راندم آخر هم

که تا در جام قلب دیگری ریزی شراب آرزوها را

به زلف دیگری آویزی آن گلهای صحرا را

مگو با من، مگو دیگر ، مگو از هستی و مستی

من آن خودرو گیاه وحشی صحرای اندوهم

که گلهای نگاه و خنده هایم رنگ غم دارد

مرا از سینه بیرون کن ببر از خاطر آشفته نامم را

 بزن بر سنگ جامم را

 مرا بشکن ، مرابشکن !

کنون کز من به جا ، مشت پری در آشیان مانده

 و آهی زیر سقف آسمان مانده

بیا آتش بزن این آشیان را

 این بال و پرها را

 رها کن این دل غمگین و تنها را

تو را راندم که دست دیگری بنیان کند روزی

 بنای عشق و امیدت ، شود امید جاویدت

تو را راندم

ولی هرگز مگو با من که اصلا معنی عشق و محبت را نمی دانی

که در چشمان تو نقش غم و دردت نمی خوانم

تو را راندم

ولی آن لحظه گویی آسمان می مرد !

جهان تاریک می شد کهکشان می مرد !

درون سینه ام دل ناله میزد

 بازکن از پای زنجیرم که بگریزم به دامانش بیاویزم

به او با اشک وخون گویم مرو، من بی تو می میرم

ولی من در میان های های گریه خندیدم که تو هرگز ندانی

بی تو یک تک شاخه عریان پائیزم دگر از غصه لبریزم

و اینک دلا خو کن به تنهائی، که از تنها بلا خیزد

سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد !

خداوندا تو می دانی که انسان بودن وماندن در این دنیا چه دشوار است

چه رنجی می برد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است !!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ http://www.atoliyememari.mihanblog.com

سلام
غصه نخور ، یکی پیدا میشه بالاخره .....
میگم این تا ابد تنهایی .... رو از وب من برداشتی ؟نیشخند
قشنگه مگه ؟ اون رو خودم نوشتمش ها !نیشخند
یهو دیدم هیجان زده شدم !!!!!!
دمم گرمقهقهه
شوخی کردم ، واقعا خوشت اومده نوشتی ؟ یا چی ؟؟؟
جالب بود واسه م دیدمش !
من دیگه برم
باز هم پیشم بیا
فعلاگلخداحافظ

خداحافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد