سلااااااااااااااااام دوستای گلم!
این آپم فقط به خاطر آقا رضایه!
راستش امتحانات شروع شده و ما خیلی نمیتونیم بیایم نت!
البته میام یه دوری میزنیم و میریم ولی اینکه بیام و خاطره ثبت کنیم راستش وقت نداریم!
دیروز دوباره منو آبجی جون جونیم پیش هم بودیم:)
از ظهر تا شب اومد پیشم راستش خیلی دلم گرفته بود و بزور کشوندمش اینجا!
ولی یه عوضی فاتحه خوند تو حالمون!
این شد که اول شب همون عوضی دوباره حال منو بهم ریخت و اشک منو در اورد
هم یگانرو ناراحت کردم هم خودم تا اخر شب همش گریه میکردم..
صبحمو با گریه شروع کردم
هیچکس نمیتونه منو درک کنه و خودشو تو موقعیت من قرار بده
ااااااااااااااااه
ازین ادمای عوضی دورو برم زیادن
تاوقتی بهم محتاجن و بدردشون میخورم باهام هستن ولی همینکه یروز بهر دلیلی
من دیگه نتونم براشون کاری کنم من میشم اون دوست بده!
از دنیا بیزارم از ادمای دوروبرم که گاهی هستن و گاهی نیستن
تازگیا خیلی نا امید شدم جوری که گاهی ارزو میکنم ای کاش هیجوقت نبودم
و ارزوی مرگمو میکنم...
اه
بگذریم.......!!!!
سعی میکنم آپ های بهتری بذارم ازین ببعد!!!
شما ببخشید:)